به گزارش مشرق، چند دهه است اخبار مشکلات اقتصادی و فقر گسترده در برخی کشورهای آفریقایی از سوی رسانههای غربی منتشر میشود، اما بسیاری از مردم جهان نمیدانند که این اخبار با اهداف تبلیغاتی برای صنعتی بسیار سودآور به نام فقر منتشر میشود. به گفته کارشناسان، صنعت فقر طی پنج دهه اخیر، سیاستی نوین از سوی کشورهای استعمارگر ـ که در رأس آنها آمریکا قرار دارد ـ برای تسلط بر کشورهای مختلف بخصوص قاره سیاه بوده است.
کمکهای بشردوستانه
تیموتی شوارتز، انسانشناس و نویسنده کتاب تقلید مسخره در هائیتی میگوید: نزدیک دو دهه است که در هائیتی زندگی میکنم و مشغول تحقیق درباره علل فقر ریشهدار در این کشور هستم و براساس اطلاعاتی که در اختیار دارم، معتقدم مردم این سرزمینها فقیر نگهداشته شدهاند.
شوارتز تاکید میکند: کشورهایی که در رسانهها از آنها به عنوان فقیر و نیازمند کمک یادشده است، مثل اتیوپی، نیجریه، سومالی، غنا یا دیگر کشورها که عمدتا در آفریقا قرار دارند، همه درگیر مسالهای نگرانکننده مثل هائیتی شدهاند؛ مسالهای که بیل کلینتون چندی پیش در نشست جهانی سلامت رسما اعلام کرد، سیاستی اشتباه بوده است. این انسانشناس معتقد است، کلینتون رسما خبر از انحراف این سیاست داده، اما همچنان میبینیم همان شیوهها با رنگ و لعاب دیگری از سوی افراد مشهور و سرشناس مثل خوانندگان و بازیگران هالیوودی در حال اجراست.
شوارتز درباره آنچه در هائیتی روی داده، میافزاید: در دهه ۹۰ (دوران ریاست جمهوری کلینتون) آمریکا توانست این کشور را متقاعد کند تا تعرفههای موجود برای واردات کالاهای آمریکایی را تا ۳ درصد کاهش دهد. به این ترتیب، سیل برنج آمریکایی به این کشور فرستاده شد و با توجه به این که تمام کالاهای وارداتی از یارانهای حدود ۱۰ تا ۳۵ درصد برخوردار بودند، تولید شالیکاران بومی را از بین برد. این محقق میگوید: نهتنها قدرت رقابت تولیدکنندگان بومی از بین رفت بلکه پس از گذشت یک دوره کوتاهمدت میبینیم، موجی از بیکاری و فقر در این کشور ملموس شده تا حلقه استعمار تنگتر شده باشد. نکته جالب توجه این است که همزمان با افزایش تعداد بیکاران و حاشیهنشینی در این کشور میبینیم گروههای خلافکار نیز بیش از گذشته فعال و مشغول جذب نیروهای جوان میشوند.
نویسنده کتاب تقلید مسخره در هائیتی تصریح میکند: افزایش گروههای خلافکار و در نهایت ناآرامی باعث میشود یکباره سروکله نیروهای سازمان ملل و نهادهای خیریه برای جلوگیری از بحرانهای انسانی در منطقه پیدا شود و شاهد ورود سیلی غیرقابل کنترل از کمکهای مردمی به این مناطق باشیم تا به کل اقتصاد کشور مورد نظر به نهادهای یادشده وابسته شود. وی تاکید میکند: این شیوهای است که آمریکا در کشورهای موردنظرش برای از بین بردن صنایع آن در بخشهای مختلف استفاده میکند و با شعار «بیایید فقر را ریشهکن کنیم» یا «اجازه دهیم رؤیای کودکان واقعی شود» به فعالیت خود شمایلی قانونی میدهد تا دیگران نیز فعالیت وی را تأیید و بعضا همراهی کنند .
زندگی رؤیایی، دلیل مشارکت
تئودور دارلیمپل، پزشک انگلیسی که در قالب یکی از پروژههای کمکرسانی در کشورهای تانزانیا، هائیتی، آفریقای جنوبی و جزایر گیلبرت حضور داشته است، میگوید: در میانه دهه دوم زندگی بودم که با توجه به اهمیت نوعدوستی و علاقه به کمک به بشر وارد سازمانهای مردمنهاد شدم. به این ترتیب با شور و حال بسیاری در کشورهای یادشده مشغول ارائه خدمات بودم تا جایی که روزی از خودم پرسیدم اصلا چرا ما باید در فلان منطقه حضور داشته باشیم، وقتی اصلا مشکلی نیست؟
دارلیمپل در ادامه میافزاید: امروز نزدیک دو دهه دیگر از جرقه سوال یادشده در ذهنم میگذرد و وقتی دقیق به این روند توجه میکنیم، میبینیم منافع اقتصادی دلیل اصلی حضور افرادی همچون من در کشورهای ظاهرا فقیر است چون بر اساس تحقیقات من پزشکان و متخصصان بومی میتوانستند، نیازهای منطقه را تأمین کنند. آنها فقط تجهیزات میخواستند، نه پزشک.
به اعتقاد وی، دلیل جذب مردم و متخصصان به چنین نهادهایی بدون توجه به سیاستهای استعماری برخی از آنها این است که میخواهند تجربه یک زندگی شاهانه را در کارنامه دوران حیات خود داشته باشند چون وقتی به چنین سازمانهایی ملحق میشوی، معافیت مالیاتی، اتومبیل لوکس، خانههای رؤیایی و همچنین خدمه بومی اولین امتیازها برای داوطلبان است و در نهایت مستمری مادامالعمری قابل توجه در کشور خودتان میتواند بازنشستگی مناسبی برایتان رقم بزند.
به گفته این پزشک، کشورهای استعماری از دیدگاه خیرخواهانه مردم و کمکهای انسان دوستانه برای پوشش نیات سوء خود استفاده میکنند در حالی که میبینیم تمام سیاستگذاریها در جهت منافع اقتصادی شرکت یا شرکتهایی خاص متناسب با ارتباطات آن سازمان مردمنهاد است. پتو، چادر، موتوربرق، خوراکیهای مختلف، تجهیزات پزشکی و دهها قلم موارد دیگر از جمله دلایل ایجاد گردش مالی گسترده در سراسر جهان از طریق حضور سازمانهای مردمنهاد است.
تولیدکنندگان داخلی حذف میشوند
جین رونل نوکل، مدیر یک شرکت تولیدکننده پنلهای خورشیدی درباره لابی قدرتمند آمریکا در اقتصاد هائیتی میگوید: زمانی که زلزله روی داد، سیستم انتقال نیرو در اغلب شهرها آسیبدیده بود.
نوکل میافزاید: ما تلاش کردیم با استفاده از آنچه در انبارهایمان باقی مانده بود، شروع به تولید کنیم تا حداقل گوشهای از خسارات وارده را کاهش دهیم، اما نکته جالب این بود که با نیاز مبرم نیروهای امدادی و سازمانهای مختلف دولتی به الکتریسیته، مسئولان دولتی حاضر به قبول تولیدات ما نبودند و وقتی از آنها دلیل را میپرسیدیم، این گونه عنوان میشد که مقررات اجازه نمیدهد.
وی تاکید میکند: موجی از مولدهای خورشیدی برق در سراسر هائیتی نصب شد تا امروز پس از پایان بحران شرکتهای عمدتا آمریکایی بتوانند بازار قابل توجهی برای خود داشته باشند، اما این پایان کار نیست چون امروز هم که برای فروش محصولاتمان به سازمانها و نهادهای دولتی مراجعه میکنیم، باز هم پاسخ مشابه دریافت میکنیم.
نوکل معتقد است، به دلیل این که کمکهای بلاعوض نهادها و سازمانها به دولت داده میشود، برای خریدها نیز هدفگذاری شده است، به صورتی که کمککنندگان میگویند، اگر میخواهید مبالغ بلاعوض ادامهدار باشد باید نیازهای خودتان را از شرکتهایی که ما تعیین میکنیم، خرید کنید. این سیاست استعمار نوین است که در کشورهای کمتر توسعهیافته به کار گرفته میشود. این کارآفرین هائیتی میگوید: سیاست کشورهایی مثل آمریکا براین است که ما روی پای خودمان نایستیم و دائم دستمان به سمت کمکهای ظاهرا انساندوستانه آنها دراز باشد، در حالی که قبل از حضور آمریکا میتوانستیم امور اقتصادی و نیازهای کالایی خودمان را تأمین کنیم.
وی میافزاید: حتی استعمار در تغییر فرهنگ خرید و خوراک مردم دخالت میکند تا بتواند بیشتر و طولانیمدت در منطقه حضور داشته باشد. به عنوان مثال در زمینه واردات محصولات غذایی، ارائه برنج رایگان آمریکایی باعث شد تا مردم هائیتی که تقریبا دو دهه قبل تنها یک وعده برنج در روز مصرف میکردند، امروز چون هزینهای برای برنج نمیدهند یا ارزانترین کالا در بازار، برنج آمریکایی است، سه وعده در روز برنج مصرف کنند، این یعنی بازارسازی برای تولیدکنندگان آمریکایی. غیر از این است؟
با کمک بلاعوض هیچ کس پیشرفت نمیکند
در همین حال، ماگاتا وِده، مدیر موسسه سنگال، با اشاره به سیاست حضور سازمانهای مردمنهاد در کشورهای به ظاهر فقیر میگوید: من تاکنون ندیدهام کشوری با کمکهای بلاعوض به استقلال اقتصادی و پیشرفت دست یابد. پس این سیاست کاملا اشتباه است و باید در این تغییر ایجاد شود.
وِده میافزاید: هنگام بروز بحرانهای طبیعی مثل زلزله یا رانش زمین، کمک و حضور سازمانهای مردمنهاد میتواند بسیار مفید و سازنده باشد، اما پس از مدتی که اوضاع عادی شد، حضور این نهادها با ارائه انواع و اقسام کمکهای بلاعوض باعث از بین رفتن صنایع در آن مناطق میشود که شاهد مثال آن را میتوان در فعالیت شرکت تامز دانست.
وی معتقد است، شرکت یادشده با شعار «هیچکس بدون کفش نماند» اگرچه ظاهرا فعالیتی بشردوستانه برای کمک به دیگران داشت، اما علاوه بر این که برای خود بازارهای گسترده ایجاد کرد، صنایع تولید کفش و تولیدکنندههای محلی را به نابودی کشاند.
مدیر موسسه سنگال میافزاید: فرض کنید در منطقهای، یک شرکت تولیدی اقدام به عرضه کفشهای رایگان برای یک دوره چندین ساله کرده باشد. به این ترتیب کل بازار، خالی از تقاضای خرید خواهد شد. حالا سؤال اینجاست که اگر تولیدکنندهای در همان منطقه به صورت بومی و سنتی فعالیت میکرده، برای محصولات خود چطور باید مشتری پیدا کند؟ این اتفاقی است که در هائیتی، سومالی و برخی کشورهای مشابه افتاده است.
وی میگوید: اگر به کشوری ظاهرا فقیر سفر کردید و شاهد عبور و مرور اتومبیلهای لوکس سازمانهای مردمنهاد در آن منطقه بودید شک نداشته باشید که این کشور در آینده نزدیک به عنوان مستعمرهای در اختیار کشور متبوع آن سازمانها خواهد بود چون روند گذشته بیانگر این شیوه سلطه در بخشهای مختلف دهکده جهانی است. در این زمینه میتوان به کشور سنگال اشاره کرد، به صورتی که میبینیم ویلاهای لوکس و اتومبیلهای آخرین مدل در اختیار کارمندان این مؤسسات قرار دارد و به قول معروف در عین فقر مردم، این افراد زندگی رؤیایی را تجربه میکنند.
مدیر موسسه سنگال میافزاید: هنگام بروز زلزله هائیتی به دلیل ارتباطات بینالمللی خود ایمیلهای زیادی از تایلند دریافت کردم که در آنها نوشته شده بود، امیدوارم پس از زلزله هائیتی از چنگال سلطه رهایی یابید. در آن زمان هیچ توجهی به محتوای این ایمیلها نداشتم چون فکر میکردم مسائل دیگری در کار است در حالی که امروز با بررسی کارنامه روند بازسازی هائیتی پس از زلزله متوجه پیام همکاران و دوستانم از تایلند میشوم چون آنها قبلا تجربه سلطه نوین را داشتند.
ماهیگیری یاد دهیم
مارسلا اسکوباری، استاد دانشگاه و مدیر مرکز پیشرفت بینالمللی هاروارد بولیوی نیز درباره صنعت فقر میگوید: شیوه نوین سلطه کشورهایی مثل آمریکا در بخشهای مختلف دهکده جهانی استفاده از عواطف مردم است. به این ترتیب که با انتخاب یک منطقه برای تسلط بهگونهای با مسئولان آن کشور یا گروههای مافیایی آنجا لابی میکنند که یکباره مشکلات عمده مثل شورش، درگیری قومی یا حتی نسلکشیهای متفاوتی در منطقه ایجاد میشود.
اسکوباری در ادامه میافزاید: وقتی رسانههای کشورهای استعمارگر این فجایع را پوشش دادند، یکباره ناجی از راه میرسد و شاهد حضور نیروهای ویژه یا مدافع حقوق بشر در کنار سازمانهای مردمنهاد دیگر هستیم. این شیوه در نگاه عامه مردم بهگونهای است که به عنوان مثال، آمریکا در حال نجات جان مردم آن کشور آشوبزده است؛ در حالی که همه اینها سناریویی بسیار دردناک برای تسلط اقتصادی و تأمین بازارهای تضمین شده برای شرکتهای آمریکایی بوده است. این استاد دانشگاه درباره چگونگی ارتباط برنامه یادشده با سازمانهای مردمنهاد میگوید: اصول کار این گونه است که مردم و شرکتهای تولیدی در آمریکا به دولت مالیات میدهند و انتظار حمایت قانونی برای دستیابی به اهداف خود دارند. به این ترتیب شرکتهای قدرتمند با مراجعه به دولت، درخواست حمایت برای دستیابی به بازارهای هدف بیشتر میکنند که این جرقهای برای ایجاد بحران در یک منطقه خاص است. وی میافزاید: دولت آمریکا برای حمایت از تولیدکنندگان خود، اقدام به لابی با دولت یک کشور که از قبل تعیین شده، میکند. به عنوان مثال درباره هائیتی دقیقا چنین اتفاقی افتاد چون اوایل دهه ۸۰ میلادی در جلسات مجلس سنای آمریکا مطرح شد که ایالاتمتحده قصد دارد هائیتی را به هنگکنگ آمریکای جنوبی تبدیل کند و به دنبال سرمایهگذاری گسترده در این منطقه است، اما کسی از آنها نپرسید که چطور و به چه قیمت؟ به گفته مارسلا اسکوباری، نتیجه لابی دولت آمریکا با هائیتی، کاهش تعرفه و هجوم برندهای آمریکایی به منطقه شد تا جایی که اغلب روستاها خالی از سکنه شد و موجی غیرقابل تصور از حاشیهنشینی آن هم روی گسلی طبیعی شکل گرفت تا وقتی زلزله قدرتمندی تمام موانع موجود را از مقابل پای آمریکا برداشت و کار را برای حضور بیشتر، ساده کرد. البته نباید فراموش کنیم در همان زمان هم بسیاری از متخصصان زمینشناسی اعلام کردند، این لرزه طبیعی نیست و به پروژه هارپ وابسته است.
سپس سازمانهای خیریه و مردمنهاد در کنار نهادهای بینالمللی با موجی از کمکها از راه رسیدند تا ریشه تولید را در هائیتی از بین برده بنای وابستگی گسترده در این کشور ایجاد کنند که شاهد مثال آن حضور فعلی این نهاد در هائیتی پس از گذشت نزدیک به یک دهه از فاجعه زلزله ویرانکننده این کشور است. مدیر مرکز پیشرفت بینالمللی هاروارد بولیوی تاکید میکند: امروز باید از مدیران ارشد بیش از ۱۰ هزار موسسه و نهاد مردمی که در هائیتی همچنان مشغول فعالیت هستند، پرسید آیا بهتر نبود به مردم هائیتی ماهیگیری یاد میدادیم به جای این که همچنان ماهی در اختیارشان قرار دهیم؟